English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1422 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
Can you help me with my luggage? U ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Could you help me carry my luggage? U ممکن است در حمل اسباب و اثاثیه ام به من کمک کنید؟
Other Matches
Will you have our luggage sent up? U آیا ممکن است اسباب و اثاثیه من را بالا بفرستید؟
Take this luggage to the taxi, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
Luggage U اسباب و اثاثیه
this luggage U این اسباب و اثاثیه
luggage van U واگن اسباب و اثاثیه
luggage lockers U قفس های اسباب و اثاثیه
There is one piece missing. یک تکه از اسباب و اثاثیه نیست.
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
Where are the luggage trolleys? U چرخ دستی اسباب و اثاثیه کجا هستند؟
Where are the luggage lockers? U قفسه های ویژه اسباب و اثاثیه کجاست؟
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
Can you help me with my luggage? U ممکن است بارم را حمل کنید؟
Would you mind filling in this registration form? U آیا ممکن است این فرم را پر کنید؟
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
Would you call the head waiter, please? U لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
Would you change the tyre please? U آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
Could you check the tyre pressure? U آیا ممکن است باد تایر را کنترل کنید؟
Would you change the lamp please? U آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Would you let me know before we get to Durham? U ممکن است خواهش کنم قبل از رسیدن به شهر دورهام مرا خبر کنید؟
perpetuting testtimony U تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
add U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
adds U اضافه کنید زیاد کنید
furnishings U اثاثیه
equipment U اثاثیه
unfurnished U بدون اثاثیه
gas fittings U اثاثیه گاز
the f. of a room U اثاثیه اطاق
disfurnish U بی اثاثیه کردن
dixings U اثاثیه مخلفات
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
props U اثاثیه صحنه نمایش
accomodation U تدارک جا اثاثیه تطابق
To rearrange the futniture. U اثاثیه ( مبلمان ) راجابجا کردن
pantechnicon van U یکجوربارکش برای بردن اثاثیه
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
posses U ممکن
thinkable U ممکن
makeable <adj.> U ممکن
achievable <adj.> U ممکن
contrivable <adj.> U ممکن
feasible <adj.> U ممکن
posse U ممکن
doable <adj.> U ممکن
makable <adj.> U ممکن
possible U ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> U ممکن
workable <adj.> U ممکن
executable <adj.> U ممکن
conceivable U ممکن
practicable <adj.> U ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> U ممکن
manageable <adj.> U ممکن
feasible U ممکن
available U ممکن الحصول
possibility U چیز ممکن شق
impossible U غیر ممکن
possibilities U چیز ممکن شق
possible capacity U گنجایش ممکن
inexecutable <adj.> U غیر ممکن
impracticable <adj.> U غیر ممکن
warnings U توجه به خط ر ممکن
perhaps U ممکن است
as far as possible U هر چه ممکن است
to be posible U ممکن بودن
ternary U با سه حالت ممکن
perchance U ممکن است
mayhap U ممکن است
probable error U خطای ممکن
multilevel U با مقادیر ممکن
unfeasible <adj.> U غیر ممکن
warning U توجه به خط ر ممکن
interactive U را ممکن میکند
tackled U اسباب
article U اسباب
tackles U اسباب
tackling U اسباب
geap U اسباب
tackle U اسباب
instrumentally U با اسباب
lash up U اسباب
mountings U اسباب
rigging U اسباب
doodads U اسباب
doodad U اسباب
rigged U اسباب
devices U اسباب
device U اسباب
apparel U اسباب
apparatus U اسباب
free hand U بی اسباب
rigs U اسباب
tool U اسباب
accouterment U اسباب
articles U اسباب
whigmaleery U اسباب
whigmaleerie U اسباب
dixings U اسباب
fixings U اسباب
free handed U بی اسباب
things U اسباب
instrument U اسباب
rig U اسباب
remover U اسباب کش
traps U اسباب
contrivances U اسباب
contraption U اسباب
contraptions U اسباب
removers U اسباب کش
valuables U اسباب
outfit U اسباب
freehand U بی اسباب
gadget U اسباب
appliance U اسباب
gadgets U اسباب
contrivance U اسباب
outfits U اسباب
appliances U اسباب
say no more U بس کنید
ease off U شل کنید
leg U مسیر ممکن در یک تابع
may U ممکن است میتوان
i may go U ممکن است بروم
legs U مسیر ممکن در یک تابع
feasible solutions U راه حلهای ممکن
to the nth degree <idiom> U بالاترین وجه ممکن
probable error U خطای ممکن [ریاضی]
pron to U با حداکثر سرعت ممکن
as much as possible U هر قدر ممکن است
minimise U کوچک کردن تا حد ممکن
nemo tenetur ad impossible U غیر ممکن وادارکرد
an impossible act U کار غیر ممکن
disfurnish U بی اسباب کردن
stamper U اسباب کوبیدن
spare U اسباب یدکی
spared U اسباب یدکی
(be) put out <idiom> U اسباب زحمت
inconveniencing U اسباب زحمت
inconveniences U اسباب زحمت
inconvenienced U اسباب زحمت
engine U موتور اسباب
enginery U اسباب جنگی
fittings and fixtures U اسباب و اثاثه
exerciser U اسباب ورزش
inconvenience U اسباب زحمت
fishing gear U اسباب ماهیگیری
discommodity U اسباب زحمت
moves U اسباب کشی
slide U اسباب لغزنده
conspiracies U اسباب چینی
conspiracy U اسباب چینی
impedimenta U اسباب تاخیرحرکت
furniture U سامان اسباب
malice U اسباب چینی
dragged U اسباب لایروبی
causes of revelation U اسباب نزول
caboodle U اسباب سفر
gear U اسباب لوازم
geared U اسباب لوازم
gears U اسباب لوازم
appurtenance U اسباب جهاز
drag U اسباب لایروبی
crimper U اسباب فردادن مو
slides U اسباب لغزنده
kit U اسباب کار
kits U اسباب کار
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
implement U اسباب اجراء
implemented U اسباب اجراء
implementing U اسباب اجراء
implements U اسباب اجراء
trocar U اسباب بزل
tools U اسباب کار
utensil U وسایل اسباب
utensils U وسایل اسباب
moved U اسباب کشی
move U اسباب کشی
drags U اسباب لایروبی
toys U اسباب بازی
dumbbell U اسباب ورزشی
thing U اسباب دارایی
purofier U اسباب پاک کن
toy U اسباب بازی
appliances U اسباب کار
dumbbells U اسباب ورزشی
appliance U اسباب کار
inhalator U اسباب استنشاق
resonator U اسباب ارتعاش
rectifier U اسباب تقطیر
military device U اسباب ارتشی
paraphernalia U اسباب لوازم
push the door to U در راپیش کنید
repeat U تکرار کنید
leontief table U نگاه کنید به :
move out U حرکت کنید
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2مهرآسا
1ICR
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1The more you care
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1I may find a prince
1confinement factor
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com